شادی های کوچک من
هووووورررراااااااااااااااااااااااا
بالاخره موفق شدم تا همین 1 ساعت پیش حتی به ذهنم هم خطور نمی کرد اینقدر از جا انداختن یک کش ناقابل احساس غرور بهم دست بده
اما
الآن که موفقیت در حد اپسیلن این پروسه( جاانداختن کش!) ، نصف شبی، حس فتح
قله ای به مراتب بلندتر از اورست رو بهم داده، با تمام وجود به ظرفیت های
ناشناختم (جوگیری
)ایمان آوردم .
نمی دونم در طول تاریخ بشریت چند نفر آدم سر و کارشون به این کش 3.2 mm اورتودنسی افتاده اما من بی نوا جز
همون دسته از آدم هام و تازه امروز به شیوه ی اورتودنتیستم با طرز استفادش
آشنا شدم. وقتی هم که میگم به شیوه ی ارتودنتیستم راجع به آخرین متدهای
روز صحبت نمیکنم
که
طول و تفسیرش بدم.. چون دقیقا به همین اختصار برگزارشون می کنه،.. آخه من
به کی بگم؟؟؟!!! در مورد پروسه ای که 1 ساعت وقت بنده رو گرفت فقط 1 خط
توضیح داد:
این
کش رو از این قلاب به اون قلاب وصل میکنی..کار سختی نیست........ می بینی
حتی 1 خط هم نشد. به جاش درست 10 دقیقه، راجع به لزوم استفاده از کش ها
صحبت کرد. باید حدس می زدم که وقتی این همه داره تاکید میکنه یک کاسه ای
زیر نیم کاسست
اما حدس نزدم که هیچ هی تو دلم می گفتم بااااشه یک کشه دیگه ، ازین سیمها
که تحمل و استفادش سخت تر نیست... همین شد که عوض کردن کش رو انداختم به
این ساعت از شبانه روز، یعنی پاسی از شب،..نصفه شبی، خواب آلود، خسته،
تازه فهمیدم این دندون کجی که در انتهای فک چپم روزگار میگذرونه عجب جای
بد مسیریه...آخه چطور میشه در آن واحد هم کش ظریف ارتودنسی رو بکشی هم فکت
بسته باشه هم قلاب رو اون ته پیدا کنی
.....در
همین راستا از یک ساعت پیش کلی از خودم خلاقیت بروز دادم. انواع روش هارو
امتحان کردم، با ناخن نشد، ناخن های قشنگمو درین راه کوتاه کردم نشد.. به
انواع و اقسام اشیا متوسل شدم که این کش مینیاتوری رو تو دهن مبارکم
بکشمش، هی مقاومت می کرد
تا در نهایت با الهام از ابزاری که دکتر تو مطب استفاده کرد آخرین روشم رو پیاده کردم و جواب داد... باشد که رستگار شویم...
- ۰ نظر
- ۰۹ آبان ۹۳ ، ۱۰:۱۹
- ۵۹ نمایش